منُ زندگی کوفتیم

 

 

 بعضی موقع ها هم حس خوبی نسبت بهش دارم (هاجر)


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت | 7:17 نویسنده | مرمـر |

 الان ازت عکس میخواد

 

دو روز دیگه ازت کون میخواد...

+اینده نگریمو حال کنین..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:45 نویسنده | مرمـر |

 عقـــآب ها همیــــــشه تنهــــــایند وامــــآ لاشخور ها با هـــــــــــــم 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:44 نویسنده | مرمـر |

یــِهـ دُخـتـَر کـِﮧ خَستـِﮧ شـُدِهـ

اَ زهـَمـِﮧ چے

وَلے بآزَمـ اِدامـِهـ میدِه

آرهـ ایـטּ مـَنـَمـ ...

مـَنی کـِهـ هیچ وَפֿـ نَخواستـم کَمـ بیآرمـ

اِدامـــِهـ میدَمـ ...

.تـآ کور بــِشـِهـ اونـے که خواس مـَטּ زَمـیـטּ بخورَمـ :|

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 22:37 نویسنده | مرمـر |

 هر کی بهت گفت 

هر جور راحتری وشونه انداخت بالا 

یه کف گرگی بزنش تابدونه چطوری راحتری ..

 

+اخ ..ینی حرف دلمه ها....کاش همیشه یشد ولــِی


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 22:27 نویسنده | مرمـر |

 خیلی غلت کرد 

گوه خورد 

اونی که گفت

(( از دل بـــرود هـــر انکه از دیده رود))

.

.

اخه دروغه واسه من به قرااااااان....

 

 

+با عرض پوزش ازشاعر ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 22:21 نویسنده | مرمـر |

 زمان 

با زمان گاهی رابطه ی پر رنگ میشود

با زمان گاهی رابطه ی بی رنگ میشود 

ولی من باختم تو بازی زمان 

هــــدرش دادم 

هــــدر


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 22:14 نویسنده | مرمـر |

  من هم ایمان دارم؛ نماز نمیخوانم، ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد؛
دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم؛ زیارت عاشورا نمیخوانم، ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند؛
نه من روزه نمیگیرم، ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم؛
مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلش شاد میشود؛ خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد؛
برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه عاشقانه ای تجلی او...  
 
شنیدم دختر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود. زیارت عاشورا می خواند. روزه میگرد. مسجد میرود... خیلی دختر با خداییست. لحظه ای دلم گرفت؛ در دل فریاد زدم باور کنید؛ خدای من و خدای دخترهمسایه یکیست؛ فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم؛
 
 
خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها

برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:15 نویسنده | مرمـر |

 میگن حدود بیست روز دیگه دنیا تموم میشه ....

 

ولی به نظرمن همش کشکه ...

 

خودتونو امیدوار نکنید

 

ما از این شانسا نداریــــــم..... 

 

  

+من بیشتر نگران گرم شدن کره ی زمین هســـــتم ..

 

 

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:10 نویسنده | مرمـر |

 

من فکر میکنم میان اینهمه برگ هر درخت٬ تنها یکی عاشق است

باقی یا به جبر فصل و نسیم میهمان درختند یا هراس از گامهای رهگذران

من فکر میکنم تنها یک برگ عاشق است

همان برگی که به قول عزیزی، ناگزیر به ترک درخت است وقتی میداند درختش سودای برگ تازه ای را در سر دارد..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:5 نویسنده | مرمـر |

 باران دانه ها ، روی شیشه مقابلم میرقصند و من عاشق تر از آنم که به برف پاکن عبوس مشکی پوش

برانمشان ...

سکوت خانه و شب وصدای خیسی خیابان زیر چرخ اتومبیلها... که سرمتن عشقبازی های بارانه ی من است...

فنجان چای تلخی که سرد مینوشم تا بدعادت گرمای هیچ چیز و هیچ کس نشوم

و دستی که از پشت به شانه ام می زند:

هی دختر جان

نقابت را بردار ...تنهایی... سیـــــــــــــــــــــــــر گریه کن


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:3 نویسنده | مرمـر |

 نازنین جان من

خاطرت باشد به مردهای این حوالی لبخند هم نزنی...محض ادب و احترام و دوستی و هر چه که بنامی

تنها یک برداشت از تو هست از کسانی که به سرعت نور هوا برشان میدارد و برچسبی که همیشه در جیب دارند تا به تو بچسبانند:  یا عاشق و دلداده شان شده ای یا آماده ای برای یک هم آغوشی بی بدیل از آن دست که میدانی و میدانم!!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:2 نویسنده | مرمـر |

 روزگـــآر عنِی ست نازنین.....


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:0 نویسنده | مرمـر |

 خــــر ما از کرگی بی دم بود ...

والا...

اصن مشخصــــه ....


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:0 نویسنده | مرمـر |

 از مرمر حسرت تراشیدند ما را

عمری نشستند و پرستیدند ما را

ما خشت‌هایی خام بر دیوار بودیم

نادوستان آیینه نامیدند ما را

بدمستشان کردیم و چون ته مانده جام

بر سینه دیوار پاشیدند ما را

ما را به خاک تیره افکندند چون گل

با آن‌که بوییدند و بوسیدند ما را

پنهان و بی‌آزار، گرم بوسه بودیم

از روزن دیوارها دیدند ما را

دیدند و چون آیینه‌ای زنگاربسته

بر سنگ‌های سرد کوبیدند ما را

ذلت ببین کز بین صدها بام کفتر

کفتارها ما را پسندیدند، ما را

محشر شد و پا در میانی کرد مستی

بردند و سنجیدند و بخشیدند ما را!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:,ساعت | 7:56 نویسنده | مرمـر |

 اشتباه ما از اونجایی شروع شدکـــه....

 

 

کسایی رو دوست داشتیم که ارزش نداشتن....

 

+اخرش میام یه روز همینجا میگم اصلا کسی رو دوست نداشته باشید سنگینترید.....والـآ..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت | 14:11 نویسنده | مرمـر |

قدیما میگفتن به بچه جماعت رو نده میشاشه رو فرش

ولی الان به بزرگتراهم نباید رو داد

همین که رو میدی دهنتو سرویس میکنن

+خدایا چرا اینقدر ادما بی جنبه ن ؟ تا توجه بهشون میکنی فکرمیکنن یه چیزی هستن

شاسکولم نیستی تو 

واس من نمی خواد قیافه بگیری


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 18:50 نویسنده | مرمـر |

 یار مهــــــربان مـــا کتـــآب بود که .....

 

حالا خــــدا رحم کنه به کسایی که یار مهربــــونشون نتــــــه ....!!

چی میخوا دبشه دیگه؟

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 12:13 نویسنده | مرمـر |

 اصن دوس ندارم کسی روزی منو با اسم 

مادر صداکنه 

سلامتی اونی که این طرز فکر رو انداخت تو سرم.....


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 12:8 نویسنده | مرمـر |

 من از اونایی هستم که بعضی موقع هـــــــــــا 

دوست داشتنمو با فوش وزدن واینا ابراز میکنم ....!!

.

منتهی بدیش اینه بعضیعا نمی فهمنن کاملا..!!

 

+شما برداشت بد نکن گردنت رگ به رگ میشه ..اونایی که میشناسن میفهمن..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 9:3 نویسنده | مرمـر |

 ببین من دیگه حوصله ناز وگوز کشیدن کسی رو ندارم ..

کسی که قــــهر میکنه ومیره ...                          بره به جهنم  

برگردی جات هس 

برم نگردی 

فـــدای سرم 

 

+از این اخلاقم خوشم میا دکه برای کسی خودموکوچیک نمیکنم...!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:59 نویسنده | مرمـر |

 یه کسایی هم هستن فقط میخوان ثابت کنن که 

تنهان غمگینن

ولـــــــی 

.........

هیچی

 اصن من نگم بهتره 

یگانه جوابشونو داد

"من برعکس همه پشت خنده هام غمه ..توبرعکس منی شادی غمگین میزنی"

چیزی که وجود داشته باشه نیازی به ثابت کردن نداره 

اینجا رو با کلاس درس هندسه اشتباه گرفتــــــی...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:55 نویسنده | مرمـر |

 یه کسایی هم هستن میان توچشات  نگاه میکنن 

میگن راست میگم به خدا به جون فلانی

منم نگاه توچشاشون میکنم

حرف میزنن واسم 

ولی 

همش دروغ میگن 

+فکرمیکنی خیلی زرنگی ....؟؟

+هیچی بهت نمیگم از نفهمیم نیستا یه روز منفجرمیشم میشانسی که منو؟؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت | 8:47 نویسنده | مرمـر |

 از گذشته م گذشتم

ولــــــــــــی

اون ولم نمیکنه ازم نمیگذره ..کصافط...!!

بدی هاتو بهمن میکنی روسرم 

حداقــــــل 

ازاون خوشی هاتو یه لکه شونو نشونم بده ....!!

دهن همه رو می گایی؟؟؟؟؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 23:38 نویسنده | مرمـر |

یه ادمایی هستن هیچ وقت ولت نمیکنن..!

ولی خوب بلدن کارایی کنن تا خودت یواش یواش ولشون کنی!

اره ....

+

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 23:32 نویسنده | مرمـر |

 نه واقعا...؟؟

 

 

بیا صادقانه حرف بزنیم مریم

 

خوشی های زندگیت چیه ؟؟؟

 

.............

.

.

.

.

خجسته ای اونــوع ناجورش به خـــدا.....!!!


 

+ینی مثبت اندیش تا این اندازه اخه .......

 

 

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 23:26 نویسنده | مرمـر |

 دروغ هایی که میشنوم 

ازهوای تهران هم کثیف تراست

اری اخرمن مسموم میشوم ازاین هوای دروغیـــــن ومجازی ....!!

((مــــرمـــر))

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 23:16 نویسنده | مرمـر |

 تا حالا توعمرم دستشویی نسابیده بودم

که هیچی اونم جورشد.....!!!!

سابیدم خعلی قشنگ وتمیز...!!

واخربه این نتیجه رسیدم که من میتونم ،میتونم حتی کارای که فکرشم نمی کنم انجام بدم 

بعله!!!

تـــــــــــــــــــنـــــــــــــــفس تودستشوِیــــــــــــــــــــــــی 

میگری که؟؟؟

 

+حس خوبی ندارم نسبت بهش...(هاجر)..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 23:11 نویسنده | مرمـر |

 ببخشید ج کامنت نمیدم وبم هنگ کرده نمی دونم دیگه این مشکلش چیه ؟؟؟بخوام جوابتون بدم نصف نظرمیپره 

سعی میکنم بیام وبتون  سربزنم نظربدم

+دلم  یه دوست میخواد سرمو بزارم روزانوش گریه کنم الان 

همیـــــــــــن


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت | 10:46 نویسنده | مرمـر |

وقتی خودم بال وپرت میدم شک نکن میتونم بال وپرت رو بدبچینم !!شک نکن

 

گفتی دهنم بوی شیر میدهد و رفتی... هی!!!!! لعنتی!!!!!! امشب به افتخارت دهنم بوی سیگار... بوی مشروب... و حتی بوی دروغ هم میدهد... بر میگردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

بهش بگی دوسش داری پرو میشه میره!!! بهش بگی ازش بدت میاد نا امید میشه و میره!!! محبت کنی خوشی میزنه زیر دلش و میره... محبت نکنی،از یکی دیگه محبت میگیره و میره!!! خلاصه اومده که بره خودتو بی جهت خسته نکن

 

 

کاش میشد گوشه ای می نوشتم... (خدایا خیلی خسته م) فردا بیدارم نکن!!!!!!!

 

اونایی که خیلی سرد وبی عاطفه ن از دوران جنینی که اینطورنبودن یه روزگاری گذرون شدن اینی که میبیـــــنی!!

تنفرم یه احسساسه دیگه من خیلی با احساسم پس...

 

باران که می بارد... چشم هایم با اسمان به تفاهم می رسند... چه وجه اشتراک لطیفی ست..... بین هوای دل من.... با این روزها

عاشق بارونم....

 

 

به دنبال واژه ها نباش ... کلمات فریبمان می دهند.... وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برود

 

 

زلال که باشی سنگهای کف رودخانه ات را می بینند بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت!!! این است رسم دنیای ما...! می دانی.............؟؟؟؟؟؟


ازهمون وقت که جای تو گفتی شما  فهمیدم پای اودرمیان است ...

 

+خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب ! هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد ! این جمع پر از تنــــهاییست…


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت | 9:55 نویسنده | مرمـر |

صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 16 صفحه بعد